جدول جو
جدول جو

معنی موالی اصفهانی - جستجوی لغت در جدول جو

موالی اصفهانی
(مَ)
اصفهانی میرزا ابوالحسن، از گویندگان قرن دوازدهم هجری بود. وی به گجرات سفر کرد و در حیدرآباد در خدمت نواب نظام الملک آصف جاه به جاه و مقام رسید. موالی از حیدرآباد به دهی و از آنجا به لکهنو عزیمت کرد و در آنجا در هفتادسالگی درگذشت. بیت زیر از اوست:
نشأه از می خانه طبع متین تا برده ام
چون نصیری عشق مولی شد موالی کار من.
(از فرهنگ سخنوران) (از قاموس الاعلام ترکی)
کشمیری، مرتضی قلیخان، از شعرای قرن دوازدهم و از ستایشگران پادشاهان تیموری هند بود. بیت زیر مقطع یکی از اشعار اوست:
تا موالی شد مرید علوی صاحب سخن
نغمه اش رشک نوای عندلیب آمل است.
(از قاموس الاعلام ترکی) (از فرهنگ سخنوران)
خراسان خان از شاعران قرن دهم و اصلش از لار است و سیاحت بسیاری کرده. بیت زیراز اوست:
دگر ای دل منه از کوی آن دلبر قدم بیرون
که باشد کشتنی صیدی که آید از حرم بیرون.
(از قاموس الاعلام ترکی) (از فرهنگ سخنوران)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
حیدرعلی اصفهانی شاعر و نویسندۀ ایرانی (1288 هجری قمری 1325 هجری شمسی). وی به امر پدر پیشۀ آهنگری آموخت و معلومات مقدماتی را در اصفهان فرا گرفت و سپس به تهران سفر کرد و به کار بلور فروشی مشغول شد. در آغاز مشروطه به یاری آزادیخواهان برخاست. مقالات و اشعارش در اغلب جراید تهران ودر روزنامۀ پیکار (به قلم او) منتشر می شد. دیوانش بطبع رسیده. کتاب ’مظالم ترکان خاتون’ و افسانۀ ’لازیکا’ و منتخب اشعار صائب از آثاراو چاپ شده. کمال در دوره های هفتم و هشتم به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(مَ یِ اِ فَ)
خلیفه میر اسدالله (متوفی به سال 969 هجری قمری). ازشاعران دورۀ شاه طهماسب صفوی بوده است. از اوست:
طرفه حالی است که آن آتش سوزان ز برم
دورتر می رود و بیشترم می سوزد.
و نیز:
رفت قاصد که برد نام مرا گفت خموش
این خط نامه سیاهی است که من می دانم
رفتن از قهر به شب آمدن از مهر به روز
عذر بدتر ز گناهی است که من می دانم.
رجوع به تذکرۀ صبح گلشن و قاموس الاعلام ترکی و فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا
(یِاِ فَ)
باباشاه. وی یکی از معروفترین و زبردست ترین استادان خط نستعلیق نیمۀ دوم قرن دهم هجری بود. از زمان سلطنت شاه طهماسب تا دورۀ شاه عباس اول صفوی در عراق و خراسان در کتابت نستعلیق استاد مسلم شناخته شده است. گویند هشت سال در خدمت میرعلی هروی تعلیم خط گرفته است و اگر بیش زنده می ماند، از میرعلی و سلطان علی کم نمی ماند، و مسلم اینکه در کتابت از میرعلی هروی دست کم نداشته، و از سلطان علی مشهدی بیش بوده است، و میرمعز کاشانی مذکور که خود از استادان این خط است، خط باباشاه را از هیچ یک از اساتید این فن فروتر ندانسته است. بااینکه باباشاه در نزد هنرشناسان و بزرگان عصر منزلتی بسزا داشته، غالباً به انزوا می گذرانیده ولی سفرهایی به عراق و خراسان کرده و مدتی در بغداد اقامت گزیده، و همانجا درگذشته است. باباشاه گاهی شعر می گفته و حالی تخلص میکرده، و نظم رساله ای در تعلیم خط نیز به وی نسبت داده اند. وفاتش را میرزا حبیب سال 1012 هجری قمری و صاحب گلستان هنر 996 ضبط کرده اند. نمونۀ خط وی به شمارۀ 38 در کتاب نمونۀ خطوط خوش کتاب خانه سلطنتی از روی نسخۀ کتاب نصایح الملوک که موجود در آن کتابخانه است آمده است
لغت نامه دهخدا
(یِ لِ اِ فَ)
شیخ رحیم، از شاگردان درویش مجید طالقانی بوده است. او راست:
دنبال دل فتاده به هر خانه می روم
دیوانه ام که در پی دیوانه می روم.
(ازمجمع الفصحا ج 2 ص 447)
لغت نامه دهخدا
(سا)
ابن عبدالملک اصفهانی، مکنی به ابوعمران کاتب، وی مترسلی بلیغ و به زمان متوکل صاحب دیوان خراج بود و دیوان سواد نیز با او بود. (از یادداشت مؤلف). موسی صاحب دیوان خراج از رؤسا و فضلا و نویسندگان بزرگ بود که در عصر عده ای از خلفا خدمت می کردند. او در عصر متوکل دیوان سواد و جز آن را داشت. و خود نویسنده ای چیره دست بود و دیوان رسائل دارد و شعر نیکو می گفت و به سال 246 هجری قمری درگذشت. (از وفیات الاعیان ابن خلکان صص 267- 269). و رجوع به الفهرست ابن ندیم و الاعلام زرکلی و دستورالوزراء ص 71 و الوزراء و الکتاب ص 212 شود
لغت نامه دهخدا
(یِ اِ فَ)
خلف میرزا جعفر غیرت اصفهانی شاعری که در قرن سیزدهم میزیسته است. (از فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور)
مصطفی معظم فرزند علیرضا از شاعران قرن سیزدهم و چهاردهم. (از فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور)
لغت نامه دهخدا